جک و لبخند
دوست عزيز شما نيز مي توانيد مطالب خواندني خود را براي ما به آدرس زير ارسال نماييد user@knowclub.net http://www.knowclub.com
Monday, June 30, 2003
زلفعلی
زلفعلي خان دچار ريزش موي سر شده بود, هربار كه به سلماني مي رفت دستور ميداد گاهي فرق سرش را به طرف راست باز كنند گاهي به سمت چپ.
كم كم موهايش ريخت و فقط يك دانه مو به سرش باقي ماند ولي مردك همچنان به سلماني مي رفت.
بار آخر سلماني از او پرسيد حالا فرقت را از كدام طرف باز كنم؟
مردك بيچاره گفت:
صاف بزن بالا, اين قرتي بازي ها به ما نيامده.
سهراب از داراب فارس
زلفعلي خان دچار ريزش موي سر شده بود, هربار كه به سلماني مي رفت دستور ميداد گاهي فرق سرش را به طرف راست باز كنند گاهي به سمت چپ.
كم كم موهايش ريخت و فقط يك دانه مو به سرش باقي ماند ولي مردك همچنان به سلماني مي رفت.
بار آخر سلماني از او پرسيد حالا فرقت را از كدام طرف باز كنم؟
مردك بيچاره گفت:
صاف بزن بالا, اين قرتي بازي ها به ما نيامده.
سهراب از داراب فارس
تشنگي
شبي پسر ساده لوح با خانواده مي روند ميهماني ، كه ناگهان نيمه شب شروع كرد به فريادزدن كه تشنمه, تشنمه,...
صاحبخانه كه از سروصداي او نمي توانستند بخوابند, بلند شدند و برايش آب آوردند كه بخورد و بخوابد.
پسر ساده لوح تمام آب را خورد و روي تخت دراز كشيد و گفت:
تشنم بودها, تشنم بودها, تشنم بودها......
ليلا از خرمدره
شبي پسر ساده لوح با خانواده مي روند ميهماني ، كه ناگهان نيمه شب شروع كرد به فريادزدن كه تشنمه, تشنمه,...
صاحبخانه كه از سروصداي او نمي توانستند بخوابند, بلند شدند و برايش آب آوردند كه بخورد و بخوابد.
پسر ساده لوح تمام آب را خورد و روي تخت دراز كشيد و گفت:
تشنم بودها, تشنم بودها, تشنم بودها......
ليلا از خرمدره
لات بازي
روزي ساده لوح به خيابان رفت و ديد مردي غرق در خون روي زمين افتاده است, به لاتي رسيد و پرسيد:
آقا چي شده؟
- گنده گوزي كرد زدم آش و لاشش كردم.
ساده لوح آنجا ايستاد تا ببيند كه بقيه ماجرا چه مي شود, مردي ديگر از آنجا رد ميشد ازش پرسيد آقا چي شده؟
- نمي دانم ميگن, اينجا يكي گنده گوزيده, زدن كشتنش!!!!
سياوش از تهران
روزي ساده لوح به خيابان رفت و ديد مردي غرق در خون روي زمين افتاده است, به لاتي رسيد و پرسيد:
آقا چي شده؟
- گنده گوزي كرد زدم آش و لاشش كردم.
ساده لوح آنجا ايستاد تا ببيند كه بقيه ماجرا چه مي شود, مردي ديگر از آنجا رد ميشد ازش پرسيد آقا چي شده؟
- نمي دانم ميگن, اينجا يكي گنده گوزيده, زدن كشتنش!!!!
سياوش از تهران
نامگذاری
دوست ساده لوح بعد از تولد فرزندش رفت كه برايش شناسنامه بگيره.
- آقا اسم بچه رو چي ميخواين بگذارين؟
- تويوتا.
- چرا تويوتا آقا مگه اسم قحطيه؟
- نخير, ميخوام يه اسمي باشه كه با اسم من و ننه اش جور در بياد.
- مگه اسم شما و ننه اش چيه؟
- چاكر شما بيوك آقا, ننه اش كنيز شما خاور خانم..!!
شيوا از تهران
دوست ساده لوح بعد از تولد فرزندش رفت كه برايش شناسنامه بگيره.
- آقا اسم بچه رو چي ميخواين بگذارين؟
- تويوتا.
- چرا تويوتا آقا مگه اسم قحطيه؟
- نخير, ميخوام يه اسمي باشه كه با اسم من و ننه اش جور در بياد.
- مگه اسم شما و ننه اش چيه؟
- چاكر شما بيوك آقا, ننه اش كنيز شما خاور خانم..!!
شيوا از تهران
نکته های بامزه
فرق ژيان با ماشينهاي ديگر چيست؟ ماشينهاي ديگر فقط آدم را ميبرند، اما ژيان، هم آدم را ميبرد و هم آبروي آدم را.
ژاپنيها به بچه گاو چه ميگويند؟ نينيگاوا.
چرا روي آدرس اينترنت به جاي يك دبيليو، سه تا دبيليو ميگذارند؟ چون كار از محكمكاري عيب نميكنه!
اگر اسكلت از بالاي ديوار بپرد پايين چه ميشود؟ هيچ وقت اين كار را نميكند چون جگر ندارد!
فرق عينك و تفنگ چيست؟ عينك را ميزنند و ميبينند ولي تفنگ را ميبينند و ميزنند!
چرا مار نميتواند به مسافرت برود؟ چون دست ندارد كه براي خداحافظي تكان دهد!
دندان كرسي چه فايدهاي دارد؟ در زمستان ما را گرم ميكند! پس چرا در زمستان دندانهايمان از سرما به هم خورد؟ چون آن موقع، كرسي خاموش است!
براي قطع جريان برق چه بايد كرد؟ بايد قبض آن را پرداخت نكرد!
نصفالنهار چيست؟ همان شام است كه در واقع نصف نهار است كه براي شام مانده!
چرا آب هنگام جوشيدن قلقل ميكند؟ چون ميكروبهاي آن ميسوزند و فرياد ميكشند!
آخرين دنداني كه در دهان ديده ميشود چه نام دارد؟ دندان مصنوعي!
چطور ميشود چهارنفر زير يك چتر بهايستند و خيس نشوند؟ وقتي هوا آفتابي باشد اين كار را انجام دهند!
چرا دوچرخه خودش نميتواند بهايستد؟ چون خيلي خسته است!
اگر يك زنبور داخل دهان گربه برود، گربه چه ميگويد؟ ميوز.... ميوز....
اگر سر پرگار گيج برود چه ميكشد؟ بيضي!
اگر دستپخت كسي خوب نباشد، چه بايد بكند؟ بايد با پايش غذا درست كند!
اگر كسي قلبش ايستاده بود چه ميكنيد؟ برايش صندلي ميگذاريم!
دارچين چگونه درست ميشود؟ وقتي يك چيني را دار بزنند!
چرا لكلك موقع خواب يك پايش را بالا ميگيرد؟ چون اگر هر دو را بگيرد، ميافتد!
اگر شخصي آدم خيلي سرشناسي باشد، به نظر شما چه كاره است؟ آرايشگر!
اگر تلويزيون روشن نشد چه ميكنيد؟ آن را هل ميدهيم و ميزنيم كانال دو!
شباهت دماسنج و ورقه امتحاني چيست؟ وقتي كه هر دو به صفر برسند، آدم ميلرزد!
چرا همه ميگويند: «عرضي ندارم» و به جاي آن نميگويند: «طولي ندارم»؟ اگر بخواهم جوابش را خدمتتان «عرض» كنم 2 ساعت «طول» ميكشد!
بهترين وقت براي چيدن ميوه باغ چه وقتي است؟ وقتي است كه سگ در باغ نيست و باغبان هم براي كاري رفته بيرون!
اگر خواستيد خواب از سرتان نپرد چه ميكنيد؟ سرتان را در قفس كرده و ميخوابيد!
چرا قبل از اينكه لقمه به دهان برسد، دهان باز ميشود؟ چون درست نيست چنين ميهمان عزيزي پشت در بماند!
چرا دود از دودكش بالا ميرود؟ چون ظاهرا چاره ديگري ندارد!
اگر در مترو نه جاي نشستن بود و نه جاي ايستادن، چه ميكنيد؟ دراز ميكشيد!
فرق يخمك و آتروپات چيست؟ يخمك خوشمزهتر است!
چرا دو دوتا ميشود پنج تا؟ چون علم پيشرفت كرده!
چگونه ميفهميم در سربالايي هستيم يا سرپاييني؟ يك توپ فوتبال را روي زمين ميگذاريم. اگر اومد پايين، در سرازيري هستيد. اگر رفت بالا، يعني در سربالايي هستيد!
فرق باطری با مادرزن چيست؟ باطری اقلا يک قطب مثبت داره ولی مادرزن هيچ چيز مثبتی نداره!
اختراعی که برای جبران اشتباهات بشر درست شده چيست؟ طلاق !
چه طوري زير دريايی لرا رو غرق ميکنن؟ يه غواص ميره در میزنه!
ناف يعني چه؟ ناف نمره صفري است كه طبيعت به شكم بيهنر داده است!
خط وسط قرص براي چيه؟ براي اينكه اگه با آب نرفت پايين با پيچگوشتي بره!
اگه يه نقطه آبي روي ديوار ديديد كه حركت ميكند چيست؟ مورچهاي است كه شلوارلي پوشيده!
معماهاي قورباغهاي:
چرا قورباغهها خوب بيسبال بازي ميكنند؟ چون هر روز مگس ميگيرند!
چرا قورباغهها اينقدر خوشحالند؟ چون هر چيزي اذيتشان كند آن را ميخورند!
اگر دو تا قورباغه با هم تصادف كنند چه ميشود؟ زبانشان به هم گره ميخورد!
آن چيست كه سبز و سبز و سبز و سبز و سبز است؟ يك قورباغه كه از روي يك تپه قل ميخورد و ميآيد پايين!
چه وقت يك قورباغه ميگويد ميو؟ وقتي كه دارد يك زبان خارجي ياد ميگيرد!
يك غورباغه ورشكسته چه ميگويد: ورر ورر ورر
معماهاي فيلي:
چرا فيل از «سوراخ سوزن» رد نميشه؟ براي اينكه ته دمش «گره» داره!
چرا فيل نميتواند «گاز» بگيرد؟ چون «كپسول» ندارد!
«فيل سفيد» را با چه ميكشند؟ با «تفنگ فيل سفيد كش»!
«فيل سياه» را چه جوري ميكشند؟ با «تفنگ فيل سياه كش»!
«فيل قرمز» را چه جوري ميكشند؟ با «تفنگ فيل قرمز كش»!
«فيل سفيد» را چه جوري با «تفنگ فيل قرمز كش» ميكشند؟ كاري ميكنند كه «فيل سفيد» خجالت بكشه و سرخ بشه بعد اونو با «تفنگ فيل قرمز كش» ميكشنش!
«فيل سفيد» را چه جوري با «تفنگ فيل سياه كش» ميكشند؟ كاري ميكنند كه «فيل سفيد» از خفگي سياه بشه بعد اونو با «تفنگ فيل سياه كش» ميكشنش!
اگه يه فيل بره بالاي درخت چي ميشه؟ يك فيل از روي زمين كم ميشه!
اگه دو تا فيلم بره بالاي درخت چي ميشه؟ درخت ميشكنه!
چرا فيل نميتواند دوچرخهسواري كند؟ چون انگشت شست ندارد كه زنگ بزند!
چرا فيل از سربازي معاف است؟ چون كف پايش صاف است.
آن چيست كه به بزرگي فيل است ولي وزن ندارد؟ سايه فيل.
امير از تهران
فرق ژيان با ماشينهاي ديگر چيست؟ ماشينهاي ديگر فقط آدم را ميبرند، اما ژيان، هم آدم را ميبرد و هم آبروي آدم را.
ژاپنيها به بچه گاو چه ميگويند؟ نينيگاوا.
چرا روي آدرس اينترنت به جاي يك دبيليو، سه تا دبيليو ميگذارند؟ چون كار از محكمكاري عيب نميكنه!
اگر اسكلت از بالاي ديوار بپرد پايين چه ميشود؟ هيچ وقت اين كار را نميكند چون جگر ندارد!
فرق عينك و تفنگ چيست؟ عينك را ميزنند و ميبينند ولي تفنگ را ميبينند و ميزنند!
چرا مار نميتواند به مسافرت برود؟ چون دست ندارد كه براي خداحافظي تكان دهد!
دندان كرسي چه فايدهاي دارد؟ در زمستان ما را گرم ميكند! پس چرا در زمستان دندانهايمان از سرما به هم خورد؟ چون آن موقع، كرسي خاموش است!
براي قطع جريان برق چه بايد كرد؟ بايد قبض آن را پرداخت نكرد!
نصفالنهار چيست؟ همان شام است كه در واقع نصف نهار است كه براي شام مانده!
چرا آب هنگام جوشيدن قلقل ميكند؟ چون ميكروبهاي آن ميسوزند و فرياد ميكشند!
آخرين دنداني كه در دهان ديده ميشود چه نام دارد؟ دندان مصنوعي!
چطور ميشود چهارنفر زير يك چتر بهايستند و خيس نشوند؟ وقتي هوا آفتابي باشد اين كار را انجام دهند!
چرا دوچرخه خودش نميتواند بهايستد؟ چون خيلي خسته است!
اگر يك زنبور داخل دهان گربه برود، گربه چه ميگويد؟ ميوز.... ميوز....
اگر سر پرگار گيج برود چه ميكشد؟ بيضي!
اگر دستپخت كسي خوب نباشد، چه بايد بكند؟ بايد با پايش غذا درست كند!
اگر كسي قلبش ايستاده بود چه ميكنيد؟ برايش صندلي ميگذاريم!
دارچين چگونه درست ميشود؟ وقتي يك چيني را دار بزنند!
چرا لكلك موقع خواب يك پايش را بالا ميگيرد؟ چون اگر هر دو را بگيرد، ميافتد!
اگر شخصي آدم خيلي سرشناسي باشد، به نظر شما چه كاره است؟ آرايشگر!
اگر تلويزيون روشن نشد چه ميكنيد؟ آن را هل ميدهيم و ميزنيم كانال دو!
شباهت دماسنج و ورقه امتحاني چيست؟ وقتي كه هر دو به صفر برسند، آدم ميلرزد!
چرا همه ميگويند: «عرضي ندارم» و به جاي آن نميگويند: «طولي ندارم»؟ اگر بخواهم جوابش را خدمتتان «عرض» كنم 2 ساعت «طول» ميكشد!
بهترين وقت براي چيدن ميوه باغ چه وقتي است؟ وقتي است كه سگ در باغ نيست و باغبان هم براي كاري رفته بيرون!
اگر خواستيد خواب از سرتان نپرد چه ميكنيد؟ سرتان را در قفس كرده و ميخوابيد!
چرا قبل از اينكه لقمه به دهان برسد، دهان باز ميشود؟ چون درست نيست چنين ميهمان عزيزي پشت در بماند!
چرا دود از دودكش بالا ميرود؟ چون ظاهرا چاره ديگري ندارد!
اگر در مترو نه جاي نشستن بود و نه جاي ايستادن، چه ميكنيد؟ دراز ميكشيد!
فرق يخمك و آتروپات چيست؟ يخمك خوشمزهتر است!
چرا دو دوتا ميشود پنج تا؟ چون علم پيشرفت كرده!
چگونه ميفهميم در سربالايي هستيم يا سرپاييني؟ يك توپ فوتبال را روي زمين ميگذاريم. اگر اومد پايين، در سرازيري هستيد. اگر رفت بالا، يعني در سربالايي هستيد!
فرق باطری با مادرزن چيست؟ باطری اقلا يک قطب مثبت داره ولی مادرزن هيچ چيز مثبتی نداره!
اختراعی که برای جبران اشتباهات بشر درست شده چيست؟ طلاق !
چه طوري زير دريايی لرا رو غرق ميکنن؟ يه غواص ميره در میزنه!
ناف يعني چه؟ ناف نمره صفري است كه طبيعت به شكم بيهنر داده است!
خط وسط قرص براي چيه؟ براي اينكه اگه با آب نرفت پايين با پيچگوشتي بره!
اگه يه نقطه آبي روي ديوار ديديد كه حركت ميكند چيست؟ مورچهاي است كه شلوارلي پوشيده!
معماهاي قورباغهاي:
چرا قورباغهها خوب بيسبال بازي ميكنند؟ چون هر روز مگس ميگيرند!
چرا قورباغهها اينقدر خوشحالند؟ چون هر چيزي اذيتشان كند آن را ميخورند!
اگر دو تا قورباغه با هم تصادف كنند چه ميشود؟ زبانشان به هم گره ميخورد!
آن چيست كه سبز و سبز و سبز و سبز و سبز است؟ يك قورباغه كه از روي يك تپه قل ميخورد و ميآيد پايين!
چه وقت يك قورباغه ميگويد ميو؟ وقتي كه دارد يك زبان خارجي ياد ميگيرد!
يك غورباغه ورشكسته چه ميگويد: ورر ورر ورر
معماهاي فيلي:
چرا فيل از «سوراخ سوزن» رد نميشه؟ براي اينكه ته دمش «گره» داره!
چرا فيل نميتواند «گاز» بگيرد؟ چون «كپسول» ندارد!
«فيل سفيد» را با چه ميكشند؟ با «تفنگ فيل سفيد كش»!
«فيل سياه» را چه جوري ميكشند؟ با «تفنگ فيل سياه كش»!
«فيل قرمز» را چه جوري ميكشند؟ با «تفنگ فيل قرمز كش»!
«فيل سفيد» را چه جوري با «تفنگ فيل قرمز كش» ميكشند؟ كاري ميكنند كه «فيل سفيد» خجالت بكشه و سرخ بشه بعد اونو با «تفنگ فيل قرمز كش» ميكشنش!
«فيل سفيد» را چه جوري با «تفنگ فيل سياه كش» ميكشند؟ كاري ميكنند كه «فيل سفيد» از خفگي سياه بشه بعد اونو با «تفنگ فيل سياه كش» ميكشنش!
اگه يه فيل بره بالاي درخت چي ميشه؟ يك فيل از روي زمين كم ميشه!
اگه دو تا فيلم بره بالاي درخت چي ميشه؟ درخت ميشكنه!
چرا فيل نميتواند دوچرخهسواري كند؟ چون انگشت شست ندارد كه زنگ بزند!
چرا فيل از سربازي معاف است؟ چون كف پايش صاف است.
آن چيست كه به بزرگي فيل است ولي وزن ندارد؟ سايه فيل.
امير از تهران
روزهاي تعطيل
يك ايراني و يك آمريكايي قرار گذاشتند به تعداد روزهاي تعطيل كشور خود به ديگري پس گردني بزنند.
آمريكايي اول شروع كرد و همينطور كه ميزد مي گفت:
- تولد عيسي, ژانويه, وفات عيسي, عيد پاك و تعطيلاتش تمام شد و حالا نوبت ايراني رسيد:
- تولد امام اول, دوم, سوم .... دوازده ام و شروع كرد به نام بردن تمام پيغمبرها و تولد و وفات شان در حاليكه آمريكايي داشت از درد فرار ميكرد, فرياد زد:
- كجا در ميري؟ هنوز سه ماه تعطيلي مونده!!!
مرجان از كرج
يك ايراني و يك آمريكايي قرار گذاشتند به تعداد روزهاي تعطيل كشور خود به ديگري پس گردني بزنند.
آمريكايي اول شروع كرد و همينطور كه ميزد مي گفت:
- تولد عيسي, ژانويه, وفات عيسي, عيد پاك و تعطيلاتش تمام شد و حالا نوبت ايراني رسيد:
- تولد امام اول, دوم, سوم .... دوازده ام و شروع كرد به نام بردن تمام پيغمبرها و تولد و وفات شان در حاليكه آمريكايي داشت از درد فرار ميكرد, فرياد زد:
- كجا در ميري؟ هنوز سه ماه تعطيلي مونده!!!
مرجان از كرج
هواپيما
هواپيماي مسافربري خارجي در حومه فضاي تهران با برج مراقبت تماس گرفته و درخواست كمك مي كند .
برج مراقبت هر پيشنهادي كه به خلبان مي دهد ، با اين پاسخ روبرو مي شود كه : متاسفم سيستم مورد نظر از كار افتاده يا عمل نمي كند.
در نهايت برج مراقبت مي گويد :
Please repeat after me
خلبان خوشحال شده و مي گويد :
Ok Ok thank you
برج مراقبت مي گويد :
اشهد ان لا الله الا الله، اشهد ان محمدا رسول الله
دكتر الهي قمشه اي از تهران
هواپيماي مسافربري خارجي در حومه فضاي تهران با برج مراقبت تماس گرفته و درخواست كمك مي كند .
برج مراقبت هر پيشنهادي كه به خلبان مي دهد ، با اين پاسخ روبرو مي شود كه : متاسفم سيستم مورد نظر از كار افتاده يا عمل نمي كند.
در نهايت برج مراقبت مي گويد :
Please repeat after me
خلبان خوشحال شده و مي گويد :
Ok Ok thank you
برج مراقبت مي گويد :
اشهد ان لا الله الا الله، اشهد ان محمدا رسول الله
دكتر الهي قمشه اي از تهران
زناشويي
خانمي ميره پيش قاضي و ميگه :
آقاي قاضي من مي خوام از شوهرم طلاق بگيرم.
قاضي ميگه : چرا
زن: چون هميشه بي دليل شيلنگ آب رو ميگيره روي من و منو سرتا پا خيس ميكنه ، هرچه قدر هم ازش مي پرسم تابه من بگه كه چرا اين كار را مي كني ، هيچي نميگه!!
قاضي شوهر را احظار كرده و موضوع را جويا مي شود .
شوهر مي گويد : آقاي فاضي ، پدر پيش از ازدواج به من سفارش كرده كه در زناشويي رازدار باشم .
محمد از تهران
خانمي ميره پيش قاضي و ميگه :
آقاي قاضي من مي خوام از شوهرم طلاق بگيرم.
قاضي ميگه : چرا
زن: چون هميشه بي دليل شيلنگ آب رو ميگيره روي من و منو سرتا پا خيس ميكنه ، هرچه قدر هم ازش مي پرسم تابه من بگه كه چرا اين كار را مي كني ، هيچي نميگه!!
قاضي شوهر را احظار كرده و موضوع را جويا مي شود .
شوهر مي گويد : آقاي فاضي ، پدر پيش از ازدواج به من سفارش كرده كه در زناشويي رازدار باشم .
محمد از تهران
لوطي گري
غضنفر سوار اتوبوس بوده, در همين اثنا خانمي صدايي ازش بلند ميشه . يه لوطي از ته اتوبوس كلاه شو برمي داره و ميگه:
مسافرين محترم ما بوديم كه ...., اين اتفاق دوبار ديگر هم مي افتد و غضنفر باخودش ميگه عجب جوانمرديه و خيلي تحت تاثير كار لوطي قرار مي گيره. دو ايستگاه بعد غضنفر مي خواسته پياده بشه موقع پياده شدن از اتوبوس باصداي بلند ميگه:
مسافرين محترم از اينجا تا ته خط هركي ....ما بوديم!!!
نادر از تهران
غضنفر سوار اتوبوس بوده, در همين اثنا خانمي صدايي ازش بلند ميشه . يه لوطي از ته اتوبوس كلاه شو برمي داره و ميگه:
مسافرين محترم ما بوديم كه ...., اين اتفاق دوبار ديگر هم مي افتد و غضنفر باخودش ميگه عجب جوانمرديه و خيلي تحت تاثير كار لوطي قرار مي گيره. دو ايستگاه بعد غضنفر مي خواسته پياده بشه موقع پياده شدن از اتوبوس باصداي بلند ميگه:
مسافرين محترم از اينجا تا ته خط هركي ....ما بوديم!!!
نادر از تهران
Tuesday, June 10, 2003
ديوانه
سه ديوانه ميرن استخر. يکی که ازون طرف می گذشته می بينه که دو تا دارن تو استخر بدون آب خودشون رو ميمالن به زمین و يکی هم کنار استخر دراز کشيده.
يارو به اونی که کنار استخر دراز کشيده بود ميگه :
ببخشيد اون دو تا دارن تو استخر چکار می کنن ؟
ميگه :
دارن شنا می کنن
خب تو اينجا چکاره ای ؟
ميگه من غريق نجاتشونم.
مجيد از تهران
سه ديوانه ميرن استخر. يکی که ازون طرف می گذشته می بينه که دو تا دارن تو استخر بدون آب خودشون رو ميمالن به زمین و يکی هم کنار استخر دراز کشيده.
يارو به اونی که کنار استخر دراز کشيده بود ميگه :
ببخشيد اون دو تا دارن تو استخر چکار می کنن ؟
ميگه :
دارن شنا می کنن
خب تو اينجا چکاره ای ؟
ميگه من غريق نجاتشونم.
مجيد از تهران
کشيده
يه پيرمرده و يه پيرزنه و يه پسره و يه دختره تو يه كوپه قطار با هم بودن، قطار ميره تو تونل و همه جا تاريك ميشه، يهو يه صداي ماچ و بعد هم يه صداي كشيده مياد! قطار از تونل مياد بيرون همه نشسته بودن سر جاشون. پيرزنه با خودش ميگه: عجب دختر متين و باحياييه! با اينكه جوونه و دلش ميخواد ولي به كسي راه نميده، تا يارو بوسيدش گذاشت زير گوشش! دختره با خودش ميگه: عجب پيرزنه نجيبيه! با اينكه سنش بالاست و كسي تحويلش نميگيره، بازم نميذاره كسي ازش سوء استفاده كنه. پيرمرده هم با خودش ميگه: بابا عجب بدبختيهها! يكي ديگه حالش رو ميكنه ما كشيده رو ميخوريم! پسره هم با خودش ميگه: چه حالي ميده آدم كف دستش رو ببوسه محكم بزنه تو گوش بغلي!
کریم از قوچان
يه پيرمرده و يه پيرزنه و يه پسره و يه دختره تو يه كوپه قطار با هم بودن، قطار ميره تو تونل و همه جا تاريك ميشه، يهو يه صداي ماچ و بعد هم يه صداي كشيده مياد! قطار از تونل مياد بيرون همه نشسته بودن سر جاشون. پيرزنه با خودش ميگه: عجب دختر متين و باحياييه! با اينكه جوونه و دلش ميخواد ولي به كسي راه نميده، تا يارو بوسيدش گذاشت زير گوشش! دختره با خودش ميگه: عجب پيرزنه نجيبيه! با اينكه سنش بالاست و كسي تحويلش نميگيره، بازم نميذاره كسي ازش سوء استفاده كنه. پيرمرده هم با خودش ميگه: بابا عجب بدبختيهها! يكي ديگه حالش رو ميكنه ما كشيده رو ميخوريم! پسره هم با خودش ميگه: چه حالي ميده آدم كف دستش رو ببوسه محكم بزنه تو گوش بغلي!
کریم از قوچان
ديپلمه بيكار
يك روز يه ديپلمه بيكار دنبال كار ميگشته كه گذرش به سيرك ميخوره. ميره تو و پس از كلي منت و خواهش قرار ميشه كه بعنوان نظافتچي قفسها كار كند .
خلاصه روز دوم نوبت به قفس شيرها ميرسه . وقتي كه ميرو تو متوجه ميشه يك شير نر هنوز توفقسه .تاشيره رو ميبينه ، بخودش ميلرزه و داشته سكه مي كرده كه شيره ميگه :
نترس بابا من ليسانسه بيكارم
مهران از ياسوج
يك روز يه ديپلمه بيكار دنبال كار ميگشته كه گذرش به سيرك ميخوره. ميره تو و پس از كلي منت و خواهش قرار ميشه كه بعنوان نظافتچي قفسها كار كند .
خلاصه روز دوم نوبت به قفس شيرها ميرسه . وقتي كه ميرو تو متوجه ميشه يك شير نر هنوز توفقسه .تاشيره رو ميبينه ، بخودش ميلرزه و داشته سكه مي كرده كه شيره ميگه :
نترس بابا من ليسانسه بيكارم
مهران از ياسوج
ديوانه
يك روز دوتا ديوانه با هم صحبت مي كردند كه يكي گفت :
كي مي تونه ازون با لا پشت بام ، شيرجه بزنه تو اين بشكه ؟
اون يكي پس از كمي فكر كردن ، ميگه من .
خلاصه وقتي كه ميره بالا و شيرجه ميزنه ، اين يكي بناگاه بشكه رو ميكشه و دست بر قضا اولي باسر ميخوره زمين و مي ميره.
مردم جمع ميشن و ميگن : چرا اين كار را كردي ؟
ديونه ميگه : ترسيدم بيفته تو بشكه و خفه بشه
نازنين از مشهد مقدس
يك روز دوتا ديوانه با هم صحبت مي كردند كه يكي گفت :
كي مي تونه ازون با لا پشت بام ، شيرجه بزنه تو اين بشكه ؟
اون يكي پس از كمي فكر كردن ، ميگه من .
خلاصه وقتي كه ميره بالا و شيرجه ميزنه ، اين يكي بناگاه بشكه رو ميكشه و دست بر قضا اولي باسر ميخوره زمين و مي ميره.
مردم جمع ميشن و ميگن : چرا اين كار را كردي ؟
ديونه ميگه : ترسيدم بيفته تو بشكه و خفه بشه
نازنين از مشهد مقدس