مِديتيشن
ساده لوح حواسپرتي داشته، ميره كلاس "مِديتيشن" .يك روز رفيقش ازش ميپرسه: ديروز عصركجا بودي؟
- كلاس داشتم.
- ااِاِِ.. ايول بابا... كلاس چي؟
- ... ... اي بابا... يادم رفته اسمشو... چي بود ... يك جور اسم گل بود به گمونم!
- رز؟
- نه.
- شقايق؟
- نه
- نرگس؟
- آهاا! ايول... نرگس جون، قربونت يك دقيقه از آشپزخونه بيا، بگو اسم اين كلاسي كه من ميرم چيه؟
داداشي از مرند
ساده لوح حواسپرتي داشته، ميره كلاس "مِديتيشن" .يك روز رفيقش ازش ميپرسه: ديروز عصركجا بودي؟
- كلاس داشتم.
- ااِاِِ.. ايول بابا... كلاس چي؟
- ... ... اي بابا... يادم رفته اسمشو... چي بود ... يك جور اسم گل بود به گمونم!
- رز؟
- نه.
- شقايق؟
- نه
- نرگس؟
- آهاا! ايول... نرگس جون، قربونت يك دقيقه از آشپزخونه بيا، بگو اسم اين كلاسي كه من ميرم چيه؟
داداشي از مرند
0 نظرات:
Post a Comment
<< صفحه نخست--خانه