Tuesday, October 21, 2003

حال گيري
۳۶ راه حالگيری: ﴿مژده ، مژده!!! نه ببخشين منظورم اينه كه توجه ، توجه! خوندن اين مطلب برای اشخاص زير ۱۸ سال منع قانونی و شرعی و اخلاقی و ادبی و سياسی و اقتصادی و ... خلاصه ممنوعه! ولی اگه هم كسی خواست بخونه و زبونم لال ﴿نچ نچ نچ﴾ زير ۱۸ سالشه ، هيچ اشكالی نداره! من راضيم!﴾

راه ۱: روزهای تعطيل مثل بقيه روزها ساعتتون رو كوك كنين تا همه از خواب بپرن! ﴿اين روش برای افرادی كه غير از ساديسم ، رگه هايی از مازوخيسم هم دارن پيشنهاد ميشه!﴾

راه ۲: سر چهارراه وقتی چراغ سبز شد دستتون رو روی بوق بذارين تا جلويی ها زودتر راه بيفتن!

راه ۳: وقتی می خواين برين دست به آب ، با صدای بلند به اطلاع همه برسونين!

راه ۴: وقتی از كسی آدرسی رو ميپرسين بلافاصله بعد از جواب دادنش جلوی چشمش از يه نفر ديگه بپرسين!

راه ۵: كرايه تاكسی رو بعد از پياده شدن و گشتن تمام جيبهاتون ، به صورت اسكناس هزاری پرداخت كنين!

راه ۶: همسرتون رو با اسم همسر قبليتون صدا بزنين!

راه ۷: جدول نيمه تمام دوستتون رو حل كنين!

راه ۸: توی اتوبان و جاده روی لاين منتهی اليه سمت چپ با سرعت ۵۰ كيلومتر در ساعت حركت كنين!

راه ۹: وقتی عده زيادی مشغول تماشای تلويزيون هستن مرتب كانال رو عوض كنين!

راه ۱۰: از بستنی فروشی بخواين كه اسم ۵۴ نوع از بستنيها رو براتون بگه!

راه ۱۱: در يك جمع ، سوپ يا چايی رو با هورت كشيدن نوش جان كنين!

راه ۱۲: به كسی كه دندون مصنوعی داره بلال تعارف كنين!

راه ۱۳: وقتی از آسانسور پياده ميشين دكمه های تمام طبقات رو بزنين و محل رو ترك كنين!

راه ۱۴: وقتی با بچه ها بازی فكری می كنين سعی كنين از اونها ببرين!

راه ۱۵: موقع ناهار توی يك جمع ، جزئيات تهوع و ﴿گلاب به روتون﴾ استفراغی كه چند روز پيش داشتين رو با آب و تاب تعريف كنين!

راه ۱۶: ايده های ديگران رو به اسم خودتون به كار ببرين!

راه ۱۷: بوتيك چی رو وادار كنين شونصد رنگ و نوع مختلف پيراهنهاش رو باز كنه و نشونتون بده و بعد بگين هيچكدوم جالب نيست و سريع خارج بشين!

راه ۱۸: شمعهای كيك تولد ديگران رو فوت كنين!

راه ۱۹: اگه سر دوستتون طاسه مرتب از آرايشگرتون تعريف كنين!

راه ۲۰: وقتی كسی لباس تازه می خره بهش بگين خيلی گرون خريده و سرش كلاه رفته!

راه ۲۱: صابون رو هميشه كف وان حمام جا بذارين!

راه ۲۲: روی ماشينتون بوقهای شيپوری نصب كنين!

راه ۲۳: وقتی دوستتون رو بعد از يه مدت طولانی می بينين بگين چقدر پير شده!

راه ۲۴: وقتی كسی در يك جمع جوك تعريف می كنه بلافاصله بگين خيلی قديمی بود!

راه ۲۵: چاقی و شكم بزرگ دوستتون رو مرتب بهش يادآوری كنين!

راه ۲۶: بادكنك بچه ها رو بتركونين!

راه ۲۷: مرتب اشتباهات لغوی و گرامری ديگران هنگام صحبت رو گوشزد كنين و بخندين!

راه ۲۸: وقتی دوستتون موهای سرش رو كوتاه می كنه بهش بگين كه موی بلند بيشتر بهش مياد!

راه ۲۹: بچه جيغ جيغوی خودتون رو به سينما ببرين!

راه ۳۰: كليد آپارتمان طبقه ۱۳ تون رو توی ماشين جا بذارين و وقتی به در آپارتمان رسيدين يادتون بياد! ﴿اين راه هم جنبه هايی از مازوخيسم در بر داره!﴾

راه ۳۱: ايميل های فورواردی دوستتون رو هميشه برای خودش فوروارد كنين!

راه ۳۲: توی كنسرتهای موسيقی بزرگ و هنری ، بی موقع دست بزنين!

راه ۳۳: هر جايی كه می تونين ، آدامس جويده شده تون رو جا بذارين! ﴿توی دستكش دوستتون بهتره!﴾

راه ۳۴: حبه قند نيمه جويده و خيستون رو دوباره توی قنددون بذارين!

راه ۳۵: نصف شبها با صدای بلند توی خواب حرف بزنين!

راه ۳۶: دوستتون كه پاش توی گچه رو به فوتبال بازی كردن دعوت كنين!

راه ۳۷: عكسهای عروسی دوستتون رو با دستهای چرب تماشا كنين!

راه ۳۸: پيچهای كوك گيتار دوستتون رو كه ۵ دقيقه ديگه اجرای برنامه داره حداقل ۲۷۰ درجه در جهات مختلف بچرخونين!

راه ۳۹: با يه پيتزا فروشی تماس بگيرين و شماره تلفن پيتزا فروشی روبروييش كه اونطرف خيابونه رو بپرسين!

راه ۴۰: شيشه های سس گوجه فرنگی و هات سس فلفل رو عوض كنين!

راه ۴۱: موقع عكس رسمی انداختن برای هر كس جلوتونه شاخ بذارين!

راه ۴۲: توی ظرفهای آجيل برای مهموناتون فقط پسته ها و فندقهای دهان بسته بذارين!

راه ۴۳: شونصد بار به دستگاه پيغام گير تلفن دوستتون زنگ بزنين و داستان خاله سوسكه رو تعريف كنين!

راه ۴۴: توی روزهای بارونی با ماشينتون با سرعت از وسط آبهای جمع شده رد بشين!

راه ۴۵: توی جای كارت دستگاههای عابر بانك چوب كبريت فرو كنين!

راه ۴۶: جای برچسبهای قرمز و آبی شيرهای آب توالت هتل ها رو عوض كنين!

راه ۴۷: يكی از پايه های صندلی معلم يا استادتون رو لق كنين!

راه ۴۸: توی مهمونی ها مرتب از بچه چهار ساله تون بخواين كه هر چی شعر بلده بخونه!

راه ۴۹: چراغ توالتی كه مشتری داره و كليد چراغش بيرونه رو خاموش كنين!

راه ۵۰: ورقهای جزوه ء ۳۰۰ صفحه ای دوستتون كه ازش گرفتين زيراكس كنين رو قاطی پاتی بذارين ، يه بر هم بزنين ، بعد بهش پس بدين!

امير از تهران