Monday, January 20, 2003

دبستان
يك روز ناظري از اداره وارد كلاس تاريخ ميشود و از دانش آموزي مي پرسد
در قلعه خيبر را چه كسي كنده است ؟ دا نش آموز جواب نمي دهد ،ناظر سؤال خود را
تكرار ميكند و دانش آموز گريه كنان ميگويد : آقا بخدا ما نكنديم . ناظر سوال خود را
دوباره ميپرسد ؟ و دانش آموز گريه ميكند . دبير كه از اين وضعيت ناراحت ميشود به
ناظر ميگويد : من مي شناسمش گمان نمي كنم كه كار او باشد. ناظر با عصبانيت به سمت
دفتر مدير ميرود و ميگويد : اين چه وضعي است من به اينها ميگويم چه كسي در قلعه
خيبر را كنده است ميگويند ما نبوده ايم . مدير با ناراحتي ميگويد حالا شما اين
مسئله را به اداره گزارش ندهيد ما با پول بودجه امسال يك عدد در نو برايشان مي خريم
حسين خواجه از رامشير