Monday, January 06, 2003

گدايي

يكي افتاده بود ته چاه و مرتب صدا ميزد كه: كمك...آي كمك...كمك كنيد. غضنفر از آنجا رد ميشد. صدا را شنيد و رفت جلو و گوش داد و وقتي فهميد چه مي گويد يك سكه پنجاه ريالي انداخت داخل چاه و گفت: الاغ جان اونجا هم جاي گدايي كه تو رفتي اونجا؟
امير از تهران