نا مربوط
توی دستشویی با خیال راحت نشسته بودم که یهو از اتاقک بغلی یکی گفت : سلام... چطوری؟؟؟
من که معمولا عادت به شروع صحبت اونم بدون پیش زمینه ندارم، نمیدونم چرا یه دفه به سرم زد و گفتم : ای بد نیستم
طرف گفت : داری چیکار میکنی اوونجا
من یه کم برام عجیب بود این سوال ولی گفتم : همون کاری که تو داری میکنی دیگه
طرف گفت: میتونم بیام پیشت
من دیدم اوضاع داره بیریخت میشه ولی خوب خواستم مودبانه صحبتو تموم کنم گفتم: نه من الان مشغولم نمیتونم ...
یه دفه طرف گفت: ببین... من بعدن باهات تماس میگیرم یه احمقی تو اتاقک بغلی هست که هی جواب منو میده
توی دستشویی با خیال راحت نشسته بودم که یهو از اتاقک بغلی یکی گفت : سلام... چطوری؟؟؟
من که معمولا عادت به شروع صحبت اونم بدون پیش زمینه ندارم، نمیدونم چرا یه دفه به سرم زد و گفتم : ای بد نیستم
طرف گفت : داری چیکار میکنی اوونجا
من یه کم برام عجیب بود این سوال ولی گفتم : همون کاری که تو داری میکنی دیگه
طرف گفت: میتونم بیام پیشت
من دیدم اوضاع داره بیریخت میشه ولی خوب خواستم مودبانه صحبتو تموم کنم گفتم: نه من الان مشغولم نمیتونم ...
یه دفه طرف گفت: ببین... من بعدن باهات تماس میگیرم یه احمقی تو اتاقک بغلی هست که هی جواب منو میده
0 نظرات:
Post a Comment
<< صفحه نخست--خانه