دزدی
ساده لوح با دوستش می خواستند برن دزدی، اما قبلش باهم قرار گذاشتن که یک اسم مستعار برای هم ديگه بگذارند.
ساده لوح اسم خودش گذاشت کره خر
دوستش گفت : اينهمه اسم ، چرا کره خر.
ساده لوح گفت : خنگه يک چيزی بذار که شناسايی نشی.
دوستش گفت : پس من ميذارم گوسفند.
پس از اينکه رفتند دزدی, ناگهان پليس سر رسيد و آنها پا به فرار گذاشتند.
پليس سوت مي كشيد و ايست ميداد ولي آن دو توجهي نمي كردند. پليس كه عصباني شده بود فرياد زد كره خر بايست, ناگهان ساده لوح ايستاد و از جايش تكان نخورد.
رفيقش داد زد:
چرا ايستادي؟ فرار كن, الان مي گيرنت.
ساده لوح جواب داد:
ديگه نميشه فرار كرد, منو شناسايي كردند حداقل تو برو!!
ساده لوح با دوستش می خواستند برن دزدی، اما قبلش باهم قرار گذاشتن که یک اسم مستعار برای هم ديگه بگذارند.
ساده لوح اسم خودش گذاشت کره خر
دوستش گفت : اينهمه اسم ، چرا کره خر.
ساده لوح گفت : خنگه يک چيزی بذار که شناسايی نشی.
دوستش گفت : پس من ميذارم گوسفند.
پس از اينکه رفتند دزدی, ناگهان پليس سر رسيد و آنها پا به فرار گذاشتند.
پليس سوت مي كشيد و ايست ميداد ولي آن دو توجهي نمي كردند. پليس كه عصباني شده بود فرياد زد كره خر بايست, ناگهان ساده لوح ايستاد و از جايش تكان نخورد.
رفيقش داد زد:
چرا ايستادي؟ فرار كن, الان مي گيرنت.
ساده لوح جواب داد:
ديگه نميشه فرار كرد, منو شناسايي كردند حداقل تو برو!!
0 نظرات:
Post a Comment
<< صفحه نخست--خانه