بليت
ساده لوح و دوستش مي خواستند سوار اتوبوس شوند ولي فقط يك بليت داشتند.دوست ساده لوح گفت:
- تو برو تو اين گوني شاگر شوفر فكر ميكنه مثلا" آهني.
ساده لوح داخل گوني شد و وقتي از اتوبوس خواستندبالا بروندشاگرد شوفر کفت :اون چيه ديگه؟
دوست ساده لوح برای اينکه لو نرن ، گفت : آهنه
شاگرد شوفر با آچارش زد تو سر گونی.
, در همين حال براي اينكه موضوع برملا نشود ساده لوح بيچاره چندبار گفت:
- دنج, دنج, دنج....
فرهنگ از تهران
ساده لوح و دوستش مي خواستند سوار اتوبوس شوند ولي فقط يك بليت داشتند.دوست ساده لوح گفت:
- تو برو تو اين گوني شاگر شوفر فكر ميكنه مثلا" آهني.
ساده لوح داخل گوني شد و وقتي از اتوبوس خواستندبالا بروندشاگرد شوفر کفت :اون چيه ديگه؟
دوست ساده لوح برای اينکه لو نرن ، گفت : آهنه
شاگرد شوفر با آچارش زد تو سر گونی.
, در همين حال براي اينكه موضوع برملا نشود ساده لوح بيچاره چندبار گفت:
- دنج, دنج, دنج....
فرهنگ از تهران
0 نظرات:
Post a Comment
<< صفحه نخست--خانه